فــرزنـــــدان مــــا

Tuesday, July 29, 2003
• اصول كلي براي بالا بردن عزت نفس در كودك

1. بايد الگوي انساني باشيد كه به خود احترام مي گذارد.نبايد از بچه ها بخواهيد كه به شما احترام بگذارند بلكه بايد به آنها نشان دهيد كه براي خود احترام و ارزش قائل مي باشيد.
2. با هر بچه اي برخورد ويژه و خاص خودش را داشته باشيد و او را با كسي مقايسه نكنيد.
3. اعمال بچه را از خودش جدا بدانيد.
4. به بچه ها فرصت بدهيد مسئوليت كارهاي خود را به عهده بگيرند و خود تصميم گيرنده امور مربوط به خود باشند.
5. نحوه لذت بردن از زندگي را به بچه ها بياموزيد و هميشه جنبه مثبت قضايا را در نظر بگيريد. شكوه و شكايت از زندگي احساس حرمت نفس را تضعيف ميكند.
6. به جاي انتقاد بيشتر تشويق كنيد.
7. بچه ها را تشويق كنيد كه از خطر كردن استقبال كنند و هميشه در جستجوي راه امن و مطمئن نباشند.
8. نگذاريد كودك خود را كم توان بپندارد يا دست كم بگيرد.
9. عادت گله و شكايت را از سر بچه ها بيندازيد.
10. بچه ها را تشويق كنيد كه مستقل باشند نه متكي.
11. به بچه هاي خود بياموزيد كه در مورد افراد قضاوت نكند.قضاوت در مورد اعمال ديگران ناشي از نيازي است كه شخص به كوچك كردن ديگران دارد تا احساس مثبتي نسبت به خودنمايد.
12. بچه ها را تشويق كنيد كه با خود صادق وصميمي باشند.هر بار كه بچه ها خود را فريب مي دهند عقيده اي كه نسبت به خود دارند به سطح فروتري تنزل مي دهند.
13. در رابطه با زيبايي و شادابي آنها را ياري كنيد.
14. بچه ها را تشويق كنيد مراقب سلامتي خود باشند نه بي توجه و غافل از آن.
15. سعي كنيد به جاي مچ گيري به هنگام خطاكاري وقتي بچه ها كار مثبتي انجام مي دهند انها را غافلگير كنيد و هميشه به يادشان بياوريد كه چقدر عزيز و دوست داشتني هستند.
16. با بچه ها طوري رفتار كنيد كه براي كامل بودن منتظر آينده نباشند و هم اكنون خود را كامل بپندارند.
17. اجازه دهيد علائق شخصي خود را دنبال كنند نه اينكه به دنبال بر آوردن آرزو هاي شما باشند.
18. با بچه ها ارتباط فيزيكي محبت آميز برقرار كنيد تا خود را عزيز و دوست داشتني حس كنند.
منبع:چه كنيم تا فرزندان خوشبختي داشته باشيم؟ نوشته دكتر واين داير ترجمه توران مالكي






...  ||  6:21 PM


• احساس ارزشمندي

اگر شما با بچه به صورت انساني مهم و با ارزش و جذاب برخورد كنيد كودك هم كلا تصويري از همين نوع از خود خواهد داشت . بدين ترتيب اولين بذرهاي ارزش دادن به خود كاشته مي شود.بچه همزمان با تجاربي كه از طريق آزمون وخطا در صحنه زندگي كسب مي كند احساس ارزشمندي را دروني مي سازد و با مشاهده و توجه به واكنشهاي شما تا رسيدن به دوران بلوغ احساس ارزشمندي يا بي ارزش بودن در او قوت مي گيرد.
به بچه هاي خود بياموزيد كه عوامل بيروني را محك ارزش و اعتبار خود به حساب نياورند و از ضمير خود كمك بگيرند. حتي اگر در كاري با شكست مواجه شدند با آنها طوري برخورد كنيد كه احساس ارزشمندي در ايشان تقويت شود.اگر بچه ها را تشويق كنيد كه به صورت انساني با ارزش، مهم و قابل اعتبار-صرف نظر از اعمال خاصي كه انجام ميدهند- به خود نگاه كنند به تدريج حس ارزشمندي در آنها دروني خواهد شد.

منبع:چه كنيم تا فرزندان خوشبختي داشته باشيم؟ نوشته دكتر واين داير ترجمه توران مالكي
...  ||  6:20 PM


• اعتماد به نفس

اعتماد به نفس با احساس ارزشمندي تفاوت دارد.احساس ارزشمندي احساسي مبني بر نگرش فرد به خود است اما اعتماد به نفس در رابطه با رفتارهاي فرد معني مي شود.
مولفه هاي اعتماد به نفس عبارتند از : تمايل به خطر كردن، مبارزه طلب بودن، جرات و شهامت و قاطعيت داشتن.تمام اين موضوعات حول محور"عمل" در گردشند.اگر فرزندتان كودكي بي دست و پاست يا قادر نيست كاري را به تحوي كه ترجيح مي دهد انجام دهد در آن صورت بايد به فكر بالا بردن حس اعتماد به نفس در او باشيد.
براي آنكه از همان دوران طفوليت حس اعتماد به نفس را در كودك در تمام جنبه هاي زندگي بالا ببريم بايد طوري آنها را تربيت كنيم كه حاضر به مبارزه جويي و خطر كردن باشند و از ترس شكست خود را نبازند. بسياري از اوقات به علت ترسي كه از شكست و خطر كردن داريم بچه هايمان را تشويق مي كنيم هماني كه هستند باقي بمانند نه آنچه كه توانايي رسيدن به آن را دارند.مثلا وقتي خطرات عملي را به كودك گوشزد ميكنيم و همزمان ناتواني او را در انجام آن عمل به رخش مي كشيم ضربه كاري به اعتماد به نفس او وارد كرده ايم.

• چگونه از روي سهو حس اعتماد به نفس و احساس ارزشمندي را در كودك تضعيف مي كنيم.

1. اينكه به بچه هاي خود بگوييم دختر يا پسر بدي هستند. كودكاني كه احساس مي كنند بجه هاي بدي هستند صرفا به دليل آنكه رفتار بدي از آنها سر زده به تدريج بر اساس اين قضاوتها خود را ارزشيابي ميكنند.وقتي به كودك القا ميكنيم كه به دليل رفتار بد و اشتباهاتي كه مرتكب شده است آدم بدي است وي به تدريج خود را آدم بي ارزشي احساس مي كند.
2. هر وقت از بچه ها رفتار صحيحي سر ميزند به آنها بگوييم كه دختر و پسر خوبي هستند.در اينجا بار ديگر تفاوت ميان رفتار درست و پسنديده اي داشتن و انسان خوبي بودن مشخص نشده است.بچه اي كه خوب بودن را در انجام عمل صحيح و مطابق ميل والدين مي بيند وقتي كارهايي را كه والدين به او ديكته كرده اند انجام نمي دهد احساس حقارت خواهد كرد.
3. تمام مدت از بچه مچ گيري كردن و كارهاي زشت او را به او گوشزد نمودن.در چنين حالتي والدين بر عليه فرزندان به نظر مي آيند .
4. گذاشتن نامهايي بر روي بچه ها كه احساس حقارت ايجاد كنند.اسامي مانند چاقالو، شلخته، كوتوله و...خصوصا اسمهايي كه نقايص ظاهري يا رفتاري بچه ها را ياد آور شده و به رخ آنها بكشند.
5. با بچه ها مانند نو آموز رفتار كردن و دائما متذكر اين نكته شدن كه هنوز بچه است و براي درك مسائل كوچك است.
6. مقايسه بچه ها با يكديگر نه با خودشان.
7. انتقاد به هنگام رخ دادن اشتباهات.در اين حالت بچه ها رغبت انجام كارها را از ترس رخ دادن اشتباهات از دست ميدهند و هميشه احساس عدم كفايت مي كنند.
8. از دادن مسئوليت به بچه ها خود داري كردن و به جاي بچه ها كار كردن و فكر كردن.اينكه به دليل عدم مهارت بچه ها و كاملا به درستي انجام ندادن كارها تمام كارها را والدين انجام دهند به تدريج احساس شك و ترديد در مورد تواناييها را دروني مي سازد.
9. پاسخ دادن به جاي كودكان باعث مي شود اين پيام به كودك منتقل شود كه نمي تواند به خوبي صحبت كند و والدين منظور او را بهتر از خود او مي فهمند و منتقل ميكنند.راستي اگر كسي به جاي شما جواب بدهد ناراحت نمي شويد؟
10. اينكه پدر و مادر ديد مثبت و خوبي نسبت به خود داشته باشند الگوي محكم و مستقلي به بچه ها ارائه مي دهد.
11. وقتي در حضور بچه ها طوري در مورد او صحبت مي كنيد كه انگار وجود ندارند حس احترام به خود در كودكان آسيب مي بيند و به جاي انسان بودن احساس مي كند كه يكي از لوازم منزل است.
12. فاصله گرفتن از كودك و خود داري از بوسيدن و در آغوش گرفتن او شايد باعث شود كه او به دوست داشتني بودن خود شك كند. بچه هايي كه نوازش نمي شوند و به آنها محبت نمي شود اين نگرش را دروني مي سازند كه لياقت محبت و نوازش را ندارند.

...  ||  6:20 PM


• كودكان آزاد انديش.
براي داشتن كودكاني خوشبخت و موفق ابتدا بايد تعريفي از خوشبختي و موفقيت داشته باشيم.معيارهاي مادي و معنوي بسياري براي خوشبخت و موفق بودن انسانها در نظر گرفته ميشود، مهم اين است كه خواسته ها و آرزوهاي ما در رابطه با آينده فرزندانمان چيستند.اكثر والدين امروزي به اين نتيجه دست يافته اند كه صرف دستيابي به امكانات مالي موجب تكميل خوشبختي فرزندان آنها نميشود بلكه كليد دستيابي به موفقيتهاي كودكان در آينده استقلال راي و اعتماد به نفس و زندگي آزاد انديشانه است.
در متن زير تعاريفي اجمالي از خصوصيات فرد مستقل و آزاد انديش نوشته شده است:

1. انسان مستقل و آزاد انديش كسي است كه صرف نظر از موقعيتي كه دارد، از اعتماد به نفس و حرمت نفسي زياد برخوردار باشد. چنين شخصي احساس خوشبينانه و پر اميدي نسبت به خود و نوعي احساس تعلق و وابستگي نسبت به جهان دارد و پيوسته در حال كشف و جستجوي ناشناخته هاست و زندگي را بيشتر به صورت اعجاز مي بيند تا بار گراني كه به او تحميل شده باشد.
2. او در اكثر كارها از الهامات دروني پيروي مي كند، به خود اعتماد دارد و حاضر به خطر كردن است.اجازه نمي دهد كه خشم بر او چيره شود.به جاي نگراني هاي بيهوده در مورد آينده فكر خود را معطوف به پيشگيري از خطرات احتمالي مي كند.احساس گناه نسبت به گذشته ندارد و از تلخكاميها درس مي گيرد.
3. اينگونه افراد به جاي درگير كردن خود در مسائل كوچكي كه در خانواده و همسايگان اتفاق مي افتد جهاني فكر ميكنندو دنياي آنها وسعت دارد.
4. هميشه از حس تعاون برخوردارند و در صدد رقابت با ديگران بر نمي آيند چون ديگران را معياري براي مقايسه با خود نمي دانند.آنها به جاي اثبات حقانيت خود در جستجوي حقيقت بر مي آيند.آنها همانطور كه تاييد افراد را ملاك موفقيت خود نميدانند از پيشداوري نسبت به افراد هم خود داري ميكنند و تعيين راه زندگي را حق مسلم هر كسي ميدانند.
5. افراد مستقل و آزاد انديش زندگي سالمي دارند.مراقب سلامتي و بهداشت خود هستند و كاري كه به ضرر آنها تمام ميشود انجام نمي دهند چرا كه خود را ارزشمند ميدانند.
6. آنها زندگي را دوست دارند و از آن لذت مي برند. اهل شوخي و تفريح هستند و به محيط اطراف شادي و نشاط مي بخشند.با نظري مثبت به وقايع نگاه ميكنند و به تواناييهاي خود براي انجام كارها ايمان دارند.هيچ كاري را غير ممكن نميدانند و به سبب مثبت انديشيشان دچار افسردگي نميشوند.
7. براي آنها بازنده يا برنده معني ندارد. هر شكستي براي آنها تجربه اي جديد است.
8. قابليت آنها براي درك مواهبي كه در زندگي دارند مانع از آن ميشود كه به غمهاي زندگي بيش از حد اهميت بدهند.

همه ما بدون استثنا از درون مستقل و آزاد انديش هستيم و چون درتمام موارد سعي داريم در چارچوبي خشك و با چسبيدن با آداب و سنن فرهنگي هر كاري را به انجام برسانيم از درون دچار تضاد مي شويم.معماي زندگي اين است كه اصول و چارچوبي براي رسيدن به خوشبختي وجود ندارد. خوشبختي يك نگرش دروني نسبت به توانايي ما در انجام كارهاست.
اگر بتوانيم فرزندانمان را طوري تربيت كنيم كه فارغ از قيود و محدوديتها باشند تا بتوانند به صورت انساني با كاركرد كامل و خود ساخته بار بيايند آن وقت متعجب ميشويم چگونه مسائلي كه ما تا به امروز موفق به حل آن نشده ايم نظير فقر، گرسنگي، جنگ، جنايت، آلودگي هوا و غيره به نحو بهتر وسازنده تري توسط نسلي كه سكان دار كشتي خود هستند از ميان برداشته شدهاست.

منبع:چه كنيم تا فرزندان خوشبختي داشته باشيم؟ نوشته دكتر واين داير ترجمه توران مالكي


...  ||  6:19 PM





وبلاگ‌هاي اعضاي گروه والدين ايراني



گرافيك اين سايت اقتباسي است از
Miz Graphics
 rocks yer socks off!